facebook

Saturday, December 24, 2011

چرا حوت اول سال خورشیدی نیست؟


همانطور که در جدول بالا ملاحظه می شود صور فلکی در روی دایره البروج با اختلاف 2 ساعت
در بعد (بجز ثور) انتخاب شده اند ولی سوال اینجاست که چرا صورت فلکی حمل به عنوان مبدا سال
  انتخاب شده که دارای بعد 3ساعت است ؟ درصورتیکه صورت فلکی حوت با بعد یک ساعت برای  
این کار مناسب بوده ؟ در نظر اول این مساله یک اشتباه لپی به نظر می رسد! ولی در واقع اشتباهی
  در کار نیست و افراد با هوشی که این علائم را برای تشخیص مواقع سال در اختیار بشر زمینی قرار
  داده اند آنقدر دقیق بوده اند که برای نسل جدید انسانها که صاحب علم وتکنولوژی هستند غیرقابل باور
بوده و هنوز عده زیادی در اقصی نقاط دنیا سرنوشت خودرا با آن بروج مشخص می کنند! به نظر 
   من جواب روشن وسر راست این مساله تغییر مبدا اندازه گیری بعد یعنی اعتدال بهاری میباشد که حداقل
   دو ساعت نسبت به زمان تنظیم این جدول حول استوا جابجا شده است. با توجه به اندازه گیری های چند
   سال اخیر، اعتدال بهاری هر 22600سال یک بار حول استوا می چرخد ، با این مقدار می توان به این
   نتیجه رسید که حداقل 1900سال (یک دوازدهم آن) ازتنظیم اولیه این تقویم می گذرد البته تاریخ تنظیم 
واقعی تقویم فوق بایستی حدود 2500 سال پیش باشد.                                                         
با عنایت به اینکه براساس تاریخ های مکتوب در آن زمان علم پیشرفت زیادی نداشته بعید به نظر 
 می رسد پدران ما بتوانند چنین زیج دقیقی ایجاد کنند لذا کشف بنده را ! به دلایل موجود در کتاب ارابه
 خدایان نوشته "فون دانیکن" اضافه کنید ، که دلیل متقنی بر علت پرستش و اعتقاد به تعدد خدایان بشر
قدیم نیزمی تواند باشد!                                                                                               

Monday, December 12, 2011

آیا "علیا" قهرمان است؟

جواب من به این سوال مثبت است! و دلایل آنرا به شما خواهم گفت : قبل از آنکه به دلایل آن بپردازم
مواردی را که انسان از پوشش استفاده می کند به ترتیب مرور میکنیم:
  • با توجه به اینکه انسان پوشش طبیعی برای محافظت از سرما وگرما ندارد نیاز به لباس دارد.
  • برای محافظت از قسمت های مهم بدن که در معرض آسیب هستند (مثل اعضای تناسلی و..)
  • برای تزیین و زیبا نشان دادن خود (برای جلب نظر جنس مخالف و شاخص شدن در جامعه و...)
  • جلوگیری از مورد تجاوز واقع شدن (که بیشتر مسئله دختران وزنان بوده و نوعی استتار محسوب می گردد و در شرایط جنگی برای حفاظت شخصی مورد استفاده واقع شده و میشود)
  • لباس کار که متناسب با شرایط ونیازها وخطرات کار مورد استفاده قرار می گیرد (مثل لباس کارگران کارخانه ها ، لباس خلبانی ، لباس فضانوردی ، لباس های نظامی و...)
  • لباس گاهی به عنوان شاخص گروهی ومسلکی و... مورد استفاده قرار می گیرد (مثل سرخ جامگان، کوکلس کلانها و...)
  • پوشش اجباری که تمام موارد بالا را تحت الشعاع خود قرارداده و گروهی کوچک اکثریت را وادار به پوشیدن پوشش هایی می کنند که ناشی از احتیاج یا علاقه آنها نیست
بحث اساسی هم در مورد همین قسمت آخر است تحمیل لباس از هر مدل باشد تنها موضوع لباس یا ظاهر کار نیست
بدنبال آن تحمیل عقاید و شرایط بسیار ناخوشایندی است که تمام فلسفه زندگی را از اشخاص می گیرد ! شاید شما 
مستقیم یا غیر مستقیم در مورد زنان و دخترانی که به اصطلاح فاحشه هستند شنیده اید که اکثریت آنان به اجبار وادار
به آن کار شده اند و لباس های آنان با جبر انتخاب شده ومیشود یا در ایران ملاحظه می کنید که در عین حال که 
گشت منکرات بطور مرتب در حال گشت زدن برای کنترل پوشش مردم است! روی ویترین اکثر مغازه ها و
ادارات این جمله جلب نظر می کند"لطفا حجاب اسلامی را رعایت کنید" !
کار به اینجا ختم نمی شود در استخدام ، ورود به دانشگاه ، تحصیل ، احراز پست ،... همه منوط به داشتن 
ظاهر و پوشش، جبری حکومت است .
علیا با در آوردن پوشش خود  در واقع فقط ردیف آخر را نقض کرده چون اگرهدف جلب نظر جنس مخالف 
و یا خودنمایی بود قاعدتا بایستی از پوشش های مناسب وآرایش لازم استفاده می کرد( زیرا الت تناسلی شاید
زشتترین قسمت بدن باشد که اکثرزنانی که درکار های نمایش سکسی هستند از نشان دادن آن احتراز می کنند! )
در اهمیت کار علیا همین بس که این کار در یک  کشور اسلامی به منزله خودکشی است ! بعلاوه اگر 
کاری برای ممانعت از تبعات استقرار یک رژیم خودکامه صورت می گیرد باید آنقدر بزرگ باشد تا
جلب توجه تعداد کثیری را بکند و این کار را علیا با جان و ناموس خود انجام داده و این کار بسیار بزرگ
اورا شایسته عنوان "قهرمان" می کند ، لخت شدن مسافرین فرودگاه های امریکا در اعتراض به بازرسی
های بدنی بی مورد، در مقابل کار علیا بسیار ارزش کمتری داشت وآنرا از میزان عکس العمل های موافق و
مخالف میتوان ملاحظه کرد، عصبانیت مخالفین به حدی است ! که موافقین را به حیزی و هوس بازی
متهم کرده اند درصورتیکه افراد متصف به آن به راحتی عکس ها وتصاویر سکسی هنرپیشه های زیبای
دنیا را دراختیار داشته ونیازی به چشم چرانی در بدن نحیف علیا ندارند:))))))) تعداد زیاد مردمی که در
جریان این کار قرار گرفته اند نشاندهنده این واقعیت است که علیا توانسته حرف خودرا به گوش جهانیان
برساند واین یعنی پیروزی! ومهمتر اینکه دراین مبارزه ازجان ومال وناموس دیگران مایه نگذاشته ومثل
خیلی ها بیرون گود ننشسته که به دیگران بگوید لنگش کنید!!!                          

Sunday, November 27, 2011

بهارعربی = مرگ لائیسم

امریکا وانگلیس برای خفه کردن چالش های دموکراتیک کشور های مسلمان (کشور هایی
که  اکثریت مردم آن ها مسلمان هستند ! نه به معنی کشورهایی که حاکمیت اسلامی دارند)
سیاستی را که به آن "بهار عربی " نام نهاده است گام به گام به پیش می برد بهار عربی
یا به عبارت بهتر" بهار اسلامی و مرگ دموکراسی و لائیسم" به سرعت در کشور های
مسلمان در حال گسترش است و امروز با پیروزی اسلام گرایان در مراکش و تحریم کامل
سوریه و مسدود کردن حسابهای آن کشور در بانک های خارجی ( معلوم نیست چرا این
کشورها  99 درصد دارایی های نقدیشان، همواره در خارج کشور ذخیره می شود ! :=))
به جای نوازش نسیم، طوفانی مردم آن کشور ها را به ورطه نابودی می کشاند!
 
بحث مستکبرانه من نفی سیاست امریکا و انگلیس نیست و اسا سا چنین نفیی احمقانه
و مستضعفانه است زیرا به صورت طبیعی منافع اقتصادی آنها عملکرد آنها را تایید
و توجیه می کند . اما مردم این کشور ها به قدری مفتون و شیدای حکومت های مذهبی
هستند که نیمسوز های باقیمانده از آتشی که افروخته اند را فراموش کرده اند و نمی دانند
وعده های روحانی رهبران جنبش را امریکا و انگلیس می جنبانند و نصیب آنها پس
از فروکش آتش همان نیم سوز ها خواهد شد . بعضی از روشنفکر ها که فکر شان
با نور آتش روشن و خاموش می شود و هنوز از سیستم های جدید روشنایی آگاهی
ندارند چنین تفسیر می کنند که این مردم عرب هستند که آگاه شده وگام های بلندی به
سوی دموکراسی بر می دارند ومردمی که در این مبارزه کشته می شوند شهدای راه
آزادی وطنشان هستند اما اگر آنان از انرژی های جدید برای باز شدن فکرشان استفاده
می کردند متوجه این نکته ساده می شدند که کشتار میلیون ها گوسفند از اول تاریخ
بشر تا کنون موجبات آزادی آنان را از دست موجود دو پا نه تنها فراهم نکرده بلکه
باعث اسارت بیشتر و تلفات بیشترشان شده است!
 
رهایی کشور ها از بند ظلم و دیکتاتوری در گرو آگاهی مردم از وضعیت فعلی خود
ووضعیتی که در آینده می خواهند داشته باشند هست ، لائیسم را به  بی خدایی و لامذهبی
معنی نکنید ! لائیسم یعنی عدم دخالت ایدئولوژی و مذاهب در حقوق اجتماعی مردم !یعنی 
عیسی به دین خود موسی به دین خود  یعنی آزادی عقیده یعنی عدم فشار گروهی بر گروه 
دیگر، یعنی آزادی تشکیل احزاب و گروه های سیاسی و صنفی ، یعنی وجود سیستم های 
بازدارنده فساد اقتصادی و اختلاس وارتشا ، یعنی آزادی بی قید و شرط مطبوعات ، یعنی 
داشتن آزادی فکر برای تشخیص  بد وخوب! یعنی چیزهایی که در جمهوری های (اسلامی یا 
غیر اسلامی ) ساخت امریکا و انگلیس وجود ندارند .

Wednesday, October 26, 2011

دیکتاتوری چیست ؟ ودیکتاتور کیست ؟

دیکتاتوری چیست ؟ ودیکتاتور کیست ؟
دیکتاتوری حاکمیت گروهی کوچک بر جامعه است که حامل یک ایدئولوژی باشند.
این ایدئولوژی در طول تاریخ دین ومذهب بوده ودر دو قرن اخیر ایدئولوژی های 
غیر مذهبی هم مثل مارکسیسم- لنینیسم ، فاشیسم و... جای خودرا در حا کیمت پیدا
کرده اند .
نکته مهم در تعریف بالا پیوستگی عمیق ایدئولوژی و دیکتاتوری هست ، به زبان 
ساده بدون ایدئولوژی امکان تداوم دیکتاتوری وجود ندارد همانطور که در کشورهای
خاورمیانه وکشور های عربی ملاحظه می شود دیکتاتورها یی که ارتباط خودرا
با اسلام که دین غالب این کشورها محسوب می شود ، کمرنگ کرده اند و به
مدرنیسم گرایش پیدا نموده اند پس از چند سال دچار فطرت شده و سقوط کرده اند
سقوط حسنی مبارک و معمر قذافی و ... در ماه های اخیر ( در مورد نقش ودلیل
دخالت امریکا و انگلیس و... در ادامه صحبت خواهد شد) ناشی از همین مطلب
است . سقوط شوروی سابق نیز ناشی از کاهش اعتقاد حکام به ایدئولوژی
مارکسیسم بود
واما دیکتاتور کیست ؟ دیکتاتور کسی است که گروه حاکمیت به عنوان نماد
اهداف خودش به جامعه معرفی می کند معمولا این معرفی با اغراق در توانایی
آن شخص در اعمال حاکمیت و داشتن آزادی بی حدو حصر در کارها توام است
یعنی دیکتاتور به اندازه ای بزرگ میشود که در پشت آن گروه دیده نشود !
جامعه معمولا دیکتاتور را می شناسد و گروه حاکمیت با فراغ بال و آسودگی
خیال فعالیت های اقتصادی و اقتداری خودشان را در سایه ایجاد شده ، انجام
می دهند .
مثال های متعددی در این زمینه موجود است که می توانید با تعریف بالا تطبیق
داده و صحت تعریف را تحقیق نمایید من به مناسبت اینکه معمر قذافی دیروز
به خاک سپرده شد می خواهم اورا شاهد مدعا بیاورم ، قذافی بعد از کودتا
با ایدئولوژی اسلامی کار خودرا ادامه داد وچون توانایی خودرا در حاکمیت
نشان داد حمایت امریکا وانگلیس از وی تداوم یافت ولی پیر شدن وی و خواسته
وی برای تداوم حاکمیت در خانواده خودش ، گروه حاکم را که حمایت امریکا
و ناتو را هم دارند وادار کرد دست به اسلحه شوند ، گروه حاکم برای جلب
حمایت مردم از طرح جدید امریکا با نام جمهوری اسلامی وارد میدان شده
و با اید ئولوژی جدیدی که در ایران وافغانستان و عراق امتحان خود را خوب
پس داده، به دیکتاتوری خود در لیبی تداوم خواهند بخشید
کشورهای قدرتمند همچون امریکا و انگلیس پس از سقوط شوروی وکشور
های وابسته به آن دفتر ایدئولوژی غیر دینی را بستند! چرا ؟ دلیل قاطع مسئله
خارج شدن حاکمیت های این گونه کشور ها از دست آنها بود در تجربه چند
ده ساله آنها مشخص گردید که دیکتاتوری نوع کارگری ! به دلیل رشد
اقتصادی طبقه حاکمه و علاقه آنها به خرج آزادنه پول های جمع شده با
ضعف ایدئولوژیک مواجه شده است ! لذا قبل از آنکه سقوط کنترل نشده
آن ها باعث خسارات زیادی به سرمایه جهانی شود خودشان اقدام به
این کار کرده و به آرامی کمونیست ها را در جامعه سرمایه داری حل کردند
در حال حاضر برای تداوم دیکتاتوری ایدئولوژی دینی بسیار مناسب تشخیص
داده شده و در ضمن نشان دادن ظاهری دموکراتیک تداوم دیکتاتوری را
آسان می کند

Monday, October 17, 2011

99+1=کل بشر


تظاهرات مردم امریکا در  وال استریت بار دیگرنشان داد که مردم جهان اسیر حداکثر 1%  از سرمایه داران و صاحبان قدرت هستند و بار دیگر بر همگان آشکار شد که مرز های ساختگی کشور ها چیزی جز تقسیم جهان بین عده ای قدرتمند برای حفظ قدرت وسرمایه نیست ، بهارعربی! در واقع سرپوشی برای این بحران ها و رد درخواست سهم بیشتر امریکا، به وسیله حکام جا افتاده این کشورها بود. حکایت :
سه دوست باهم هم خانه بودند موسی ویوسف در اطاقی در طبقه دوم و یعقوب که وضع مالی خوبی داشت در طبقه اول در یک اطاق به تنهایی زندگی می کرد! نصفه شبی موسی متوجه شد که یوسف هی دنده به دنده شده خوابش نمی بره : 
موسی: یوسف چی شده چرا خوابت نمی بره ؟
یوسف : چیزیم نیست ! راستش ده هزار تومان به یعقوب بدهکارم فردا قراره بهش بدم ولی جور نشد، نمیدونم فردا بهش چی بگم!
موسی : بابا اینکه مشکلی نداره ، پنجره را باز میکنه وداد می زنه  یعقوب یعقوب ...
یعقوب : چته نصفه شبی داد می زنی ؟!
موسی : یوسف به تو ده هزار تومان بدهکاره و فردا قرار بود بهت بده ! یوسف پول نداره که بده! پنجره را می بنده وبه یوسف میگه مشکلت حل شد تو راحت بخواب حالا یعقوب نمی تونه بخوابه :-))))
این حکایت بدان آوردم که بگویم مبارزه برای دموکراسی بدون توجه به بنیادهای اقتصادی بی معنی است و ثانیا دموکراسی برای 99درصد کل مردم دنیا مهم است و در مرز های کشور ها محدود نمی شود وثالثا پراکندگی مردم باعث شده که 1 بر 99 فایق آید باید کوشید که نیروها را یکسو کرد!

Saturday, September 17, 2011

دلایل سقوط لیبی و آینده آن



یونس پارسابناب
مطلب:کشور لیبی در سراشیب تجزیه و درماندگی


• در پرتو شرایطی که توصیف گشت آینده ی کشور لیبی حتی بدتر از کشورهای عراق و افغانستان خواهد گشت. احتمال زیاد دارد که آمریکا با توسل به فورمول عراق، کشور لیبی را قربانی پروسه ی بالکانیزاسیون(تقسیم کشور بطور عملی به دو و یا سه بخش مجزا و جدا از هم) ساخته و در ظاهر "وحدت" و"تمامیت ارضی" لیبی را تحت حفاظت نیروهای نظامی آمریکا و "ناتو" حفظ کند





در آمد
از دسامبر 2010 به این سو آمریکا و کشورهای "ناتو" با استفاده از برآمدن امواج بیداری و رهایی در کشورهای جنوب بویژه درخاور میانه و آفریقای شمالی ("بهار عربی") و با تظاهر به " حمایت از مردم" لیبی در صدد برآمدند که از رهبری شورشیان درلیبی حمایت کرده و بعد از "تغییر رژیم" آن کشور را نیز به لیست کشورهای اشغال شده از سوی رأس نظام جهانی سرمایه (آمریکا)اضافه کنند. در این نوشتار بعد از اشاره به هویت نیروهای درون آپوزیسیون شورشگر، ترکیب بندی "شورای موقت" و نیم نگاهی به پیشینه ی رژیم قذافی از کودتای 1969 تا سرنگونی آن در سال 2011 به بررسی علل اصلی مداخله ی نظامی آمریکا و "ناتو" درلیبی و آینده ی پر تلاطم آن کشور، میپردازیم.

هویت نیروهای شورشی
و "دولت موقت" در لیبی
هویت کامل شورشیان که در نیمه ی دوم ماه اوت 2011 موفق شدند با کمک همه جانبه ی نیروهای ویژه ی آمریکا و کشورهای" ناتو" شهر طرابلس (پایتخت لیبی) را تسخیر کرده و رژیم قذافی را سرنگون سازند آنطور که شاید و باید رسانه یی وبر ملا نگشته است. بر اساس اسناد و مدارک جدید موجود شورشیان عمدتا به چهار گروه سیاسی تعلق دارند، که عبارتند از:
1_ "گروه رزمندگان جمعییت اسلامی لیبی" معروف به "مجاهدین اسلامی ". اعضای این گروه از فرقه های گوناگون بنیادگر اسلامی هستند که از دهه ی 1980 به این سو در خارج از لیبی در کشورهای عمدتا افغانستان، پاکستان و عراق مشغول آموزش های دینی و نظامی بودند و طی دو سال اخیر به لیبی بازگشته اند.
2_ "جبهه ملی برای نجات لیبی". اعضای این جبهه عبارتند از: روشنفکران، معلمان، دانشگاهیان و ... که نه مثل "گروه رزمندگان"دارای آموزش نظامی هستند و نه مثل بقایای سلطنت طلبان ثروتی دارند. اکثریت اعضای این گروه به اسم "دموکرات ها" و یا "دموکراسی خواهان" نیز معروفند.
3_ شخصیت ها و دولتمردان مختلف و متعدد سابق رژیم قذافی. اینان منفردینی هستند که در چند ماه اخیر (از دسامبر 2010 تا کنون) بعد از مدتها خدمت در دولت یک به یک از رژیم قذافی بریده و به جمع شورشیان و دولت شورای موقت پیوسته اند. این دولتمردان وشخصیت ها با اینکه در ژانویه 2011 بعد از اعلام جدائی از دولت مرکزی در شهر بن غازی نقش مهم در شکلگیری " دولت موقت"(که بعد از فتح طرابلس به آن شهر منتقل شد) ایفاء کردند ولی امروزه زیر فشار قرار گرفته اند که از "دولت موقت" استعفا دهند.
4_ سلطنت طلبان یا بازماندگان و طرفداران ملک ادریس سنوزی (آخرین پادشاه لیبی). بعضی از اعضای این گروه بعد از کودتای نظامی سال 1969 و سرنگونی ملک ادریس به صورت تبعیدی در کشورهای مختلف بویژه در ایتالیا و فرانسه زندگی میکردند و در جریان سالهای 2010 و 2011 به صورت مخفی و نیمه مخفی به لیبی مخصوصا به شهر بن غازی، برگشتند. 

در اینجا پیش از بررسی نقش بنیادگرایان در ترکیب بندی "دولت موقت" و آینده ی لیبی نیم نگاهی به پیشینه ی تاریخ فراز و فرود رژیم قذافی می اندازیم.

از کودتای 1969 تا سرنگونی رژیم قذافی
_ ملک ادریس بعد از استقلال لیبی از ایتالیا در 1951 به پادشاهی آن کشور رسید. این پادشاه در طول دهه ی 1950 بتدریج کشورلیبی را به مقر پایگاه های نظامی آمریکا و دیگر کشورهای "ناتو" تبدیل ساخت. در پرتو جو سیاسی حاکم در کشورهای آفریقا وآسیا که منبعث از برآمدن امواج خروشان جنبش های رهائی بخش "دوره ی باندونگ" (1975_1955) بود، اجرای سیاست "درهای باز" به روی پایگاه های نظامی آمریکا و "ناتو" ملک ادریس را طبیعتا در بین مردم لیبی بویژه جوانان، نامحبوب و بی اعتبار ساخت.
_ بعد از پایان سومین جنگ اعراب _ اسرائیل (جنگ شش روزه ی ژوئن 1967) عدم محبوبیت ملک ادریس به تنفر شدید و فراگیر بین مردم تبدیل شد. توضیح اینکه در جنگ شش روزه اسرائیل با استفاده از پایگاه های نظامی آمریکا و ناتو درلیبی موفق گشت با شکست سریع اعراب مناطق بزرگی از کشورهای عربی (شبه جزیره ی سینا، نوار غزه، کرانه ی باختری، شرق اورشلیم و ارتفاعات جولان) را به ترتیب از کشورهای مصر، اردن و سوریه جدا ساخته و به تصرف خود در آورد. "نکبت"، آوارگی و ذلتی که خلقهای کشورهای عربی از این شکست تجربه کردند شرایط سیاسی را برای براندازی رژیم های کمپراتور، فاسد و مستبد در کشورهای عربی، بویژه در لیبی آماده ساخت.
_ افشای بیشتر وابستگی شخص ملک ادریس به آمریکا و غرب به موازات رسانه یی تر گشتن فساد در دربار او شرایط را برای "گروه افسران جوان" (که در سال 1968 تحت رهبری معمر قذافی بطور مخفی تشکیل یافته بود), آماده ساخت که طی  یک کودتای موفق نظامی رژیم سلطنتی را در سال 1969 سرنگون سازد.
_ قذافی و دولت او بعد از سرنگونی ادریس و تسخیر قدرت سیاسی، صنعت نفت را در لیبی ملی اعلام کرده و سپس پایگاه های نظامی آمریکا و "ناتو" را نیز در این کشور تعطیل نمودند. دولت جدید به رهبری قذافی به برکت درآمد عظیم حاصل از کشف منابع جدید نفت و استخراج روز افزون آن در طول دهه ی 1970 خدمات زیادی را به مردم لیبی در  زمینه های معیشتی و رفاه، ازجمله اشتغال به کار، مسکن ارزان، گسترش آموزش و پرورش مجانی، توسعه ی بیمه های  اجتماعی و بهداشت عمومی انجام داد که بسیار حائز اهمیت بودند.
_ ولی قذافی و دولتمردان لیبی نیز مثل اکثر نخبگان و رهبران جنبش های رهائی بخش ملی (و دولت های برآمده از آنها) بتدریج با محدودیت ها و نقصان های تاریخی خود روبرو شده و خود را در مرحله اول گرفتار بوروکراسی و اتوکراسی  دولتی ساخته و سپس در مرحله بعدی به دام منطق حرکت سرمایه در فاز فعلی گلوبالیزاسیون (نئولیبرالیسم "بازار آزاد")انداختند. در دهه های 1900 و 2000 قذافی نیز مثل رهبران اکثر کشورهای آسیا و آفریقا بر این تصور باطل و موهوم دچارشد که اگر درهای لیبی را به سوی امواج "بازار آزاد" نئولیبرالی باز کند و به مقررات و قوانین بانک جهانی، صندوق بین الملل پول و سازمان تجارت جهانی تن دهد، کشور لیبی نیز به "پای آنها" (کشورهای توسعه یافته ی صنعتی) خواهد رسید.
_ چرخش بزرگ در سیاست خارجی رژیم قذافی، یعنی قرار دادن سیاست داخلی و منافع "جامعه ی مدنی" (کارگران و دیگر زحمتکشان کشور لیبی) در خدمت سیاست خارجی و طبیعتا ازدیاد اعمال سیاست های ضد دموکراتیک (و عدم شرکت توده های مردم در تصمیم گیریهای اجتماعی و معیشتی) شرایط را برای رشد نارضایتی های مردم بویژه در بین جوانان وزحمتکشان آماده ساخت. با برآمدن امواج بیداری و رهائی در کشورهای سه قاره و بویژه اوجگیری "بهار عربی"در کشورهای خاور میانه و آفریقای شمالی ما شاهد گرایش و پیوستن مردم ناراضی لیبی به خیل شورشیان و "دولت موقت" در ماه های بهار و تابستان 2011 گشتیم.
_ اما در مقام مقایسه ویژگی های میدان کارزار در لیبی (بین شورشیان و رژیم قذافی) با از آن میدان های کارزار در تونس، مصر، سوریه و حتی یمن تفاوت دارند. در حال حاضر هویت شورشیان "شورای دولت ملی موقت" که بر طرابلس مستولی گشته و قذافی را مجبور به زندگی در خفا ساخته اند، بر خیلی از تحلیلگران آنطور که باید وشاید روشن نیست. آنچه که محرز و نمایان است این است که رهبران شورش و شورای ملی موقت به درجات و به جهات گوناگون وابسته به آمریکا و "ناتو" بوده و در "شورای دولت موقت"دست بالا را دارند.
_ بدون تردید تعدادی از افراد "دموکرات و سکولار" در درون "دولت موقت" حضور دارند. ولی اکثر اعضای شورامتعلق به بنیادگرایان سلفیست هستند که کنترل کامل بر شورشیان مسلح داشته و بعید به نظر میرسد که در آینده با دموکرات ها و حتی با سلطنت طلبان و شخصیت های فراری از رژیم قذافی خواست همکاری داشته باشند.
_ بنیادگرایان سلفیست که دارای پیشینه ی همکاری با القاعده و دیگر سلفیست ها در افغانستان، پاکستان و ... دارند،در تسخیر طرابلس (پایتخت لیبی) نقش موفق و چشمگیری داشتند. گزارشات حاکی است که تسخیر طرابلس توسط رهبر "سابق" "گروه رزمندگان اسلامی" (عبدلکریم بلحج) به وقوع پیوست.

حمایت نیروهای ویژه ی آمریکا
و "ناتو"از بنیادگرایان در لیبی
_بلحج که در دهه ی 1980 در کنار شورشیان مجاهد علیه اشغال افغانستان توسط شوروی جنگیده و توسط نیروهای  ویژه "سیا" آموزش نظامی دیده بود بعد از خروج نیروهای شوروی از افغانستان در 1989 در آنجا مانده و بعدا به طالبان پیوست. بلحج در سال 2004 توسط "سیا" دستگیر گشته و به زندان مخفی "سیا" در تایلند فرستاده شد. مدارک موجود که درباره ی آنها روزنامه ی "واشنگتن پست" (چهارشنبه 31 اوت 2011) گزارش داده نشان میدهند که بلحج  بعد از یک موآخذه ی کوتاه توسط اعضای "سیا" به لیبی فرستاده میشود. مضافا در دوره ای که از سال 2003 شروع  گشته و تا آغاز شورش در لیبی در اوایل سال 2011 ادامه داشت دولت قذافی با دولت آمریکا همکاریهای نزدیک درحیطه ی "جنگ علیه تروریسم" برقرار کرده بود. "گروه رزمندگان اسلامی لیبی" تا سال 2001 دارای دو کمپ آموزشی در افغانستان بوده و خود گروه نیز در لیست سازمانهای تروریستی وزارت امور خارجه ی آمریکا به عنوان یک گروه تروریستی درج گشته است.
_ روابط مرموز و گاها "پیچیده" و دوگانه ی دولت های آمریکا و "ناتو" از یک سو و سازمانهای "تروریستی" بنیادگرایان دینی و مذهبی اسلامی از سوی دیگر اگر روزگاری در گذشته برای تحلیلگران بویژه ضد نظام روشن و مبرهن نبود امروزبراکثریت آنها برملا و نمایان گشته است. اعضای "سابق" القاعده و دیگر سازمانهای بنیادگرا در سرنگونی رژیم قذافی  نقش کلیدی داشتند. این اعضا از کمک های نظامی آمریکا و دیگر کشورهای "ناتو" (بویژه فرانسه، انگلستان، ایتالیا و ... ) 

منجمله حضور نیروهای ویژه ی زمینی در سرنگونی دولت قذافی و تسخیر طرابلس، بهره مند بودند.
_ نیروهای ویژه ی زمینی که در تسخیر طرابلس به شورشیان "شورای موقت" کمک کردند، عمدتا عبارت بودند از: 

نیروهای ویژه ی دریائی آمریکا معروف به (SEALS)، نیروهای ویژه ی زمینی انگلستان معروف به(SAS) و لژیونرهای فرانسه. این نیروهای ویژه که عموما در کسوت و لباس شورشیان ظاهر میشوند در تمام عملیات اصلی حتی در تسخیر ساختمان های دولتی منجمله مقر قذافی (باب العزیزیه) نقش داشتند.
طبق گزارش "دیلی میرر" ‘(Daily Miror) نیروهای ویژه ی زمینی انگلستان حتی پیش از آغاز بمباران هوائی نیروهای "ناتو"در مناطق ساحلی لیبی بویژه در شرق آن کشور پیاده گشته بودند. این نیروهای ویژه ی زمینی که به اسم "تیم های ضربت"معروفند، بعد از پیاده شدن در خاک لیبی در نیمه ی اول ماه مارس 2011 دست به عملیات جاسوسی زده و تمام اطلاعات  خود را در اختیار شورشیان قرار میدادند (رجوع کنید به: روزنامه ی "دیلی میرر" 21 مارس 2011).
_ نیروهای ویژه ی زمینی آمریکا عموما بعد از فرود آمدن از هلیکوپترهای "آپاچی" به آموزش و پرورش "جهادیست های تروریست" و اعضای "سابق" القاعده میپردازند. نیروهای ویژه ی زمینی کشورهای "ناتو" همراه با بنیادگرایان اسلامی  طیف بزرگ و اصلی شورشیان و اعضای "شورای ملی موقت" را تشکیل میدهند. بقیه نیروهای حاضر در درون شورشیان و دولت _ سلطنت طلبان، دموکرات ها و سکولاریست های بریده از حاکمیت رژیم قذافی _ اگر هم در اوایل شورش صاحب نفوذ وموقعیتی بودند در حال حاضر بویژه بعد از ترور مرموز سرگرد عبدل یونس به طور قابل ملاحظه ای در مقابل بنیادگرایان "سابق" به حاشیه رانده شده اند.

آینده لیبی و نقش رسانه های
گروهی جهانی شده
_ واقعیت این است که لیبی بعد از قذافی در تحت حاکمیت یک دولت تئوکراتیک نه تنها دموکراسی را تجربه نخواهد کرد بلکه مثل عراق و افغانستان از امنیت اجتماعی نسبی نیز بهره مند نگشته و احتمالا مثل افغانستان، عراق، سومالی  عملا بالکانیزه خواهد گشت. به استنباط این نگارنده، رسانه های گروهی فرمانبر حقایق را درباره ی لیبی در اختیارمردم بویژه در آمریکا و اروپا قرار نمیدهند. مساله صرفا "خودسانسوری" از سوی خبرنگاران و گزارشگران نیست بلکه حقیقت این است که کلیت رسانه های گروهی جاری که رپرت مردوخ سمبل آن است، در تار و پود و متابولیسم  نظام سرمایه حضور پیدا کرده و به خاطر منافع جناحی _ خصوصی خود در لاپوشانی حقایق این بار در مورد لیبی  و آینده ی آن کشور نقش عظیمی ایفاء میکند. در اینجا اشاره به نکاتی در این مورد موقعیت این نهاد عظیم جهانی شده

را روشن میسازد:
_ رسانه های گروهی جاری در کشورهای مسلط مرکز که در فرمانبری از صاحبان ثروت و قدرت گوی سبقت را از تمام نهادهای اجتماعی و سیاسی ربوده اند به عنوان ابزار اصلی در خدمت جنگ ناتو در لیبی، افکار و انظار عمومی را در مورد واقعیت های عینی _ زمینی دوباره در "آشفتگی" و "سرگیجه گی" فروبرده اند. این رسانه های جهانی شده در زیر "روایتی"به نام "رهائی" توسط آپوزیسیون شورشگر "دموکراسی خواه" بخش بزرگی از مردم جهان حتی در کشورهای پیرامونی دربند (بویژه در بین نوجوانان و جوانان) را نقدا قانع ساخته اند که تنها راه "رهائی" از ظلم و ستم و ورود به دنیای "آزادی و  دموکراسی" همانا "دعوت" از نیروهای "ناتو" به مدل شورشی در لیبی است.
_ رسانه های گروهی جاری همان نقشی را که در دوره ی تدارک جنگ علیه عراق ایفاء کردند و به مردم دنیا بویژه به آمریکائی ها حقیقت را نگفتند امروز به غایت وقیح تری در مورد لیبی ایفاء میکنند. بگذارید در اینجا به چندین فاکت درباره ی لیبی که رسانه های فرمانبردار عمدا به مردم اطلاع نمیدهند، اکتفا کنیم:
1_ در طول سومین هفته ی ماه اوت (از بیستم تا بیست و ششم ماه اوت 2011) تعداد مردمی که در لیبی به خاطر بمباران هوائی نیروهای "ناتو" کشته شدند به 3000 نفر رسید.
2_ یونیسف اعلام کرد که اگر اقداماتی صورت نگیرد در ماه های پائیز و زمستان 2011 زندگی هزاران انسان در لیبی به خاطر عدم دسترسی به آب نوشیدنی و فقدان وسایل درمانی بهداشتی به خطر خواهد افتاد.
3_ بمباران هوائی شهرها و روستاهای لیبی تا کنون نزدیک به 350000 گشته به جا گذاشته و ساختارهای روبنائی اکثر شهرهاو روستاهای کشور لیبی را منهدم و ویران ساخته است.
4_ تعداد بمباران لیبی توسط هواپیماهای ناتو تا کنون 8000 بار بوده است. در این بمباران ها متجاوز از 50000 موشک و بمب بر سر مردم وکشور لیبی انداخته شده است.
_ حقیقت عینی این است که آمریکا باز هم به خاطر "دموکراسی" و "رهائی انسانی" به لیبی حمله نکرد. کشورهای "ناتو"  به سردگی رأس نظام (آمریکا) به سه علت به لیبی حمله کردند که در اینجا به طور کوتاه به توضیح آنها پرداخته میشود:

علل حمله ی نظامی به لیبی
استبداد رژیم قذافی و اعمال سیاست های ضد دموکراتیک از سوی آن رژیم به هیچ عنوان علل واقعی حمله نظامی آمریکا 

و شرکایش (بویژه فرانسه، انگلستان و ایتالیا) به لیبی و تغییر رژیم در آن کشور نبود. علل اصلی حمله و اشغال نظامی 
لیبی و احتمال بالکانیزاسیون آن عبارتند از:
1_ اولیگارشی"دو حزبی" آمریکا و اولیگارشی های "چند حزبی" فرانسه، انگلستان و ایتالیا که سیاست هایشان عمدتا ازسوی اولیگوپولی های انحصاری مالی _ بانکی تعیین وتنظیم میگردند، می خواهند با تسخیر لیبی و استقرار یک دولت  کمپرادور فرمانبر در آن کشور "شرکت ملی نفت"(NOC)لیبی را منحل ساخته و بعد از خصوصی سازی ("ملی زدائی") منابع نفتی لیبی را در کنترل کامل مدیریت کمپانی های خصوصی نفتی فراملی (اکسان موبیل، شوران، توتال،بریتیش پترولیوم و ... ) قرار دهند.
2_ لیبی دارای مرزهای طولانی با کشورهای "مغرب" (تونس و الجزاایر) در آفریقای شمالی و با کشورهای نیجر (نیژه) و چاد در آفریقای مرکزی و با کشور سودان در آفریقای شرقی می باشد که بطور تاریخی عموما مستعمرات و یا تحت نفوذ کشورهای فرانسه و انگلستان بودند.
_ کشور چاد بالقوه یکی از حاصل خیزترین کشورهای نفتی جهان محسوب میشود. هم اکنون کمپانی های عظیم نفتی آمریکا  (اکسان موبیل و شوران) در جنوب آن کشور مشغول اکتشاف، استخراج و صدور نفت هستند. مضافا، بخشی از مناطق جنوب  چاد همسایه ی منطقه ی دارفور در سودان است که دارای منابع عظیم نفتی بوده و چین یکی از خریداران بزرگ آن منابع درسودان است. رابطه ی چین و آمریکا در این بخش از آفریقا (سودان و چاد) بر اساس "تبانی و رقابت" است. شرکت ملی نفت چین در سال 2007 با دولت چاد یک قرار داد نفتی امضاء کرد. حمله نظامی آمریکا و "ناتو" به لیبی و تغییر رژیم درآن کشور را بدون در نظر گرفتن این امر که آمریکا پیوسته تلاش می کند که چین را "تحدید" و مهار سازد، نمی توان به دقت وبطور جامع مورد بررسی قرار داد.
_ در آخرین ماه های سال 2010 رأس نظام (آمریکا) و رقیب نوظهور و نوخواسته ی او (چین) بر اساس فعل و انفعالات و

زیگزاگ های "رقابت و تبانی" بالاخره کشور سودان را به دو بخش شمال و جنوب تقسیم کردند. بخش جنوب که نزدیک به پنجاه در صد از نفت سودان در آن قرار دارد به دست رهبران دولت جدید که عمدتا طرفدار آمریکا هستند، افتاد و منطقه ی نفت  دارفور که چین در آنجا مشغول اکتشاف و استخراج و صدور نفت است، در دست دولت شمال سودان باقی ماند.

_ ولی آن فاکتوری که بیش از نفت لیبی و موقعیت ژئوپولیتیکی همسایگان لیبی مد نظر آمریکاست تأمین و تثبیت حضور نظامی آمریکا در قاره ی آفریقا با استفاده از لیبی در آینده ی نزدیک است.
3_ هدف آمریکا و شرکایش از حمله نظامی به لیبی و استقرار "دولت موقت ملی" (TNC) این است که آفریکوم (ستاد رهبری نظامی آمریکا در آفریقا) را که در حال حاضر در شهر اشتوتگارت آلمان قرار دارد، به لیبی  منتقل سازند. در طول دهه ی 2000 دولت های آمریکا و "ناتو" نتوانستند که "آفریکوم" را به قاره ی آفریقا  منتقل سازند. هیچ یک از کشورهای آفریقائی که جملگی عضو "سازمان اتحادیه آفریقا" (OAU) هستند، حاضر نگشتند که به آمریکا و "ناتو" اجازه دهند که در کشور آنها مقر "آفریکوم" را مستقر سازند. رهبران  "دولت موقت ملی" به طور مستقیم و غیر مستقیم اعلام کرده اند که به خاطر "قدردانی" از خدمات آمریکا و  "ناتو" به "مردم لیبی" در سرنگونی رژیم قذافی نه تنها درهای لیبی را به سوی کمپانی های فرا ملی خارجی (اکسان موبیل، بریتیش پترولیوم، توتال و ...) برای اکتشاف، استخراج و صدور نفت باز خواهند کرد بلکه به دولت آمریکا نیز "اجازه" خواهند داد که ستاد "آفریکوم" را از اشتوتگارت به خاک لیبی منتقل سازد.

نتیجه گیری
1_ در پرتو شرایطی که توصیف گشت آینده ی کشور لیبی حتی بدتر از کشورهای عراق و افغانستان خواهد گشت. 

احتمال زیاد دارد که آمریکا با توسل به فورمول عراق، کشور لیبی را قربانی پروسه ی بالکانیزاسیون (تقسیم کشوربطور عملی به دو و یا سه بخش مجزا و جدا از هم) ساخته و در ظاهر "وحدت" و "تمامیت ارضی" لیبی را تحت  حفاظت نیروهای نظامی آمریکا و "ناتو" حفظ کند.
2_ مردم و بخش بزرگی از جوانان لیبی که برای کسب آزادی و دموکراسی علیه قذافی به مبارزه برخاسته و امروزسرنگونی او را جشن گرفته اند، بزودی مخالف آن خواهند گشت که برای رهائی از استبداد، نیروهای خارجی خاک کشورشان را اشغال کنند و مانند عراق و افغانستان در سرزمین آنها بمانند و نفت و دیگر منابع طبیعی شان را مورد تاراج قرار داده و کشورشان را به مقر "آفریکوم" آمریکا و "ناتو" تبدیل سازند. چندی نخواهد گذشت که  مردم لیبی مثل مردم عراق و افغانستان نشان خواهند داد که نمی خواهند آمریکا و شرکایش به نام های قلابی و کاذب "دموکراسی"، "حقوق بشر" و "حمایت از مردم" کشور لیبی را تسخیر کرده و مثل دوران استعمار کهن خود را مالکین  "متمدن" و "انسانی" آن سرزمین "ایلاتی" و "بربرنشین" بدانند.
3_ چالشگران ضد نظام (در رأس آنها مارکسیت ها) در هر کجای جهان هستند وظیفه دارند که از خواسته های مردم لیبی و حق تعیین سرنوشت ملی آنها دفاع کرده و نگذارند که آمریکا و شرکایش لیبی را به "نقشه راه" نظامی در جهت اعمال هژمونی نظامی در قاره ی آفریقا مبدل' سازند.
4_ در تحلیل نهائی چالشگران ضد نظام بویژه در کشورهای مسلط مرکز باید به این امر عینی _ تاریخی و دموگرافیکی قرن بیست و یکم توجه کنند که لازمه (و مقرره) اصلی برای ساختمان "جهانی بهتر" (سوسیالیسم) در آینده همانا حل مشکلات ومسائل خلق های پیرامونی در بند (که تحقیقا 85 در صد جمعیت کنونی کره ی خاکی را در بر میگیرند) بوده وحمایت جدی و عملی از خواسته های رهائی بخش آنها از یوغ نظام جهانی سرمایه وظیفه ی چالشگران ضد نظام است.


منابع و مأخذ
1_ روزنامه ی "واشنگتن پست" 31 اوت 2011.
2_ روزنامه ی "دیلی میرر" 21 مارس 2011.
3_ روزنامه ی "گاردین" 23 اوت 2011.
4_ خبرگزاری "رویتر" 26 اوت 2011
5_ " فوربس . کام"، 25 اوت 2011
6_ مهدی داریوش ناظم رویا، "ضربه های بمباران ناتو بر سر سکونت گاه های طرابلس" در سایت "گلوبال ریسرچ"،

17 ژوئیه 2011
7_ سمیرامین، "بهار عربی"، در سایت "مانتلی ریویو" 19 ژوئن 2011
8_ روزنامه ی "نیویورک تایمز" از سپتامبر 2 تا سپتامبر 8، 2011
9_ مجله ی هفتگی "نیشن" شماره های ماه اوت و سپتامبر 2011
10_ میشل چوسودوسکی، "مأمور ما در طرابلس" در سایت "گلوبال ریسرچ" 3 آوریل 2011

Sunday, August 28, 2011

ورشکست شدن آموزش و پروش ایران

در پی ورشکست شدن آموزش وپرورش که به نظر می رسد در اثر طرح های مشعشع اقتصادی حکومت اسلامی و بالاخص هدفمند کردن یارانه ها باشد تعداد زیادی از دبیران با سابقه رشته های مختلف مازاد تشخیص داده شده و هم اکنون به خیل بیکاران آینده اضافه شده اند علاوه بر این برای صرفه جویی در مصرف همه مدارس یک نوبتی شده و تعداد دانش آموزان را در کلاس ها زیاد کرده اند که هم کلاس گرم باشد تا در مصرف سوخت صرفه جویی شود و هم دبیر به علت تعداد زیاد دانش آموز از سوال های بی مورد اجتناب کرده و وقت کلاس تلف نشود ، چون سازمان بازنشستگی با بازنشسته شدن زودتر از موعد دبیران مخالف است و آموزش وپرورش هم نمی خواهد پول مفت به غیر مستضعفین بدهد به دبیران محترم مازاد کارهایی ازقبیل سرایداری و خیاطی و ساز زدن برای روسا وکار کردن برای تشکیلات مخفی امام زمان برای تداوم حکومت دموکراتیک اسلامی ! پیشنهاد شده است که رافت اسلامی را در حق آنها رعایت کرده باشند. پیش بینی میشود که در آینده نزدیک برای صرفه جویی کامل و هم چنین مدرنیزه کردن کشور مدارس به صورت کامل تعطیل شده و دروس ضاله (ریاضی وزیست شناسی وفیزیک و....) حذف شده ودروس اسلامی از طریق اینترنت ملی وبه وسیله اساتید عظام ارائه گردد و دانش آموزان از چشمه های اصلی علم مستفیض گردند این نوشته را برای آیندگان نوشتم تا بدانند که مستضعفین چقدر آینده نگر بوده و چقدر به مردم قدر نشناس ایران خدمت کرده اند!

Thursday, June 9, 2011

عدالت در حکومت مستضعفین

عدالت مستضعفین در افاضات دادستان تهران نیازی به شرح ندارد کون لق مردم اگر بمیرند هم قوه قضاییه به تخمش نیست!!
دادستانی تهران
پرونده مجروح شدن یک روحانی با سرعت رسیدگی می شود
دادسرای عمومی و انقلاب تهران با صدور اطلاعیه ای اعلام کرد در خصوص موضوع مجروح شدن یک روحانی در خیابان شریعتی تهران پرونده قضایی تشکیل شده است و رسیدگی به این موضوع با سرعت ادامه دارد.

    به گزارش خبرگزاری مهر، شامگاه روز شانزدهم خردادماه سال جاری ، فردی به نام فرزاد فروزش توسط یکی از دو راکب یک دستگاه موتورسیکلت مورد ضرب و شتم قرار گرفته و از ناحیه چشم مجروح شده است.

    متهمان این پرونده با دستورات جامع و پیگیری های ویژه قضات دادسرا و تلاش وسیع ماموران پلیس تحت تعقیب قرار گرفتند به نحوی که یکی از متهمان در یکی از شهرهای شمالی کشور دستگیر و فرد دوم نیز که ضارب اصلی است، شامگاه چهارشنبه به همراه پدرش خود را به نیروی انتظامی تسلیم کرد.

    در پی دستگیری متهمان، تحقیقات قضایی از آنان در خصوص علت بروز حادثه انجام شده و اکنون چهار نفر در این زمینه به زندان معرفی شده اند.

    دادستانی در این اطلاعیه با تاکید بر اینکه برخورد سریع، جدی و قاطع با این گونه جرائم از اولویت های دستگاه قضایی است، اعلام کرد با دستگیری و بازداشت افراد مذکور، تحقیقات لازم در مورد متهمان و اتهامات آنان نحوه انعکاس آن آغاز شده است و دادستانی هم تلاش خواهد کرد این پرونده  پس از تکمیل تحقیقات در کمترین زمان ممکن برای رسیدگی به دادگاه ارسال شود.
 منبع "خبرگزاری مهر "

Sunday, May 29, 2011

کشتی احمدی نژاد با رهبری

عملیات دراز کردن حکیم باشی مد تیست که شروع شده احمدی نژاد قرار است که تاوان همه کثافت کاریهای رژیم را که به وسیله کلیه مستضعفین حاکم صورت گرفته بپردازد مستضعفین برای بالا کشیدن نفت بشکه ای صدوده دلار به شکل باور نکردنیی به پروپای
 هم پیچیده اند دیر زمانی نیست که احمدی نژاد ذوب شده در ولایت بود و خامنه ای صاحب پسری معنوی که حتی موقع تف انداختن به
دوستان مستضعف سابق مثل خاتمی وموسوی ورفسنجانی ... به قیمت دلگیر کردن انها هم که شده به او بالای چشمت ابروست نمی گفت، الان برنامه های براندازی اقتصادی ! احمدی نژاد مثل هدفمند کردن یارانه ها! وافزایش ریسک سرمایه گذاری با نا امن کردن جامعه و افزایش بی رویه نرخ های بیمه و همه چیز و فراری دادن متخصصین از کشور تازه به ثمر می نشیند ! و رهبر به جای قدر دانی از رئیس جمهور محبوب و ملوس به جرم دست درازی به جاهای ممنوعه !! می خواهد دست اورا قطع کند ، ما مستکبرین امیدواریم که درامد نود میلیارد دلاری نفت در سال بین مستضعفین عادلانه تقسیم شود تا انها بیش ازاین به پیشرفت مملکت فکر نکنند!!! چون این پیشرفت شدید می تواند مارا در ردیف کشور هایی مثل چین وسودان وافغانستان قرار دهد که برای مردم ایران زیاد مقبول نیست !! خاتمی گزینه خوبی برای جانشینی احمدی نژاد خواهد بود چون روش پاچه خواری وتقسیم اموال و هیپنوتیزم عمومی را بهتر از احمدی نژاد بلد است و با توانایی زیادی حکومت مستضعفین به رهبری داهیانه خامنه ای را تثبیت می کند .

شیطان پدر دموکراسی

www.bbc.co.uk           انتخاب از

Wednesday, May 4, 2011

روز عاشورا و تغییر عقیده ملایان

از صد ها سال پیش ملایان شیعه روز عاشورا را روز مبارزه حق علیه باطل و روز مبارزه مظلومین بر علیه ظالمین قلمداد می کردند و این روزها روز های تسویه حساب با ظالمین تلقی می شد حکومت های وقت که همواره نماد یزیدیان محسوب میشدند دراین روز ها برای مصون بودن از حملات ملایان باج های زیادی به آنها می پرداختند حتی برای خایه مالی آخوند ها البته از ترس مردم در مجالس سوگواری آنها شرکت می کردند امسال 6دیماه 1388 موعظه های ملایان به ثمر نشست ومردم برای اولین باردر تاریخ چند صد ساله عاشورا بر علیه ظلم قیام کردند و یک حماسه تاریخی بزرگ بوجودآوردند درست است که 15 نفر در این قیام مردمی شهید شدند ولی تقلای حکام (که این دفعه خود ملایان بودند ) برای تبریه خودشان جمله های خنده داری بود که مایه انبساط خاطر مردم شد و مردم علیرغم سوگواری و تالم خاطراز گوزپیچ شدن آنها خندشان گرفت یکی از این فرمایشات نقض گفته های جد وآبائ شان بود " تظاهرات در این روز خلاف شرع واهانت به امام حسین" است
لاتی سبیل کلفتی داشت بچه کوچکی بهش گفت تو دهن نداری !سبیلشو کنار زد و گفت بزمچه این چیه ... خوارته
خمینی علیه اللعنه می گفت ماهر چه داریم از محرم وصفر داریم و... ماهم میگوییم مارا ...مادر و خواهرتان فرض کردید که هرچی باشه توش بچبانید دسته های سینه زنی و زنجیر زنی و قمه زنی در کدام روز های سال تشکیل میشد ومیشود ؟؟؟

Monday, May 2, 2011

کشته شدن اسامه بن لادن وفرزند ونوه های قذافی به وسیله نیروهای امریکایی

دوروز متوالی خبر هایی از کشتار نیرو های امریکایی در کشور های مختلف دریافت کردیم .که اهم آن کشته شدن پسر کوچک قذافی به همراه سه فرزندش وکشته شدن اسامه بن لادن از رهبران القاعده بود. ما دردورانی زندگی می کنیم که کشتن برای سرکردگان دنیا تنها راه حل تلقی می شود !به عقیده من این نشانه ضعف فکری ومغزی انسان هایی هست که متاسفانه قدرت را در دست داشته وبرای حفظ قدرت خشونت را به هر شکل وصورتی مجاز ومباح می دانند.برای تداوم این روش هرگاه لازم باشد اشخاصی را به قدرت رسانده ووقتیکه نیازشان برطرف شد دفتراو وخاندانش وبیخبرانی که آلت دست آن ها شده اند به روشهایی که می بینید می بندند برای مستضعفان 40 سال حکومت قذافی و20 سال فعالیت اسامه بن لادن کافی بوده وفعلا قرار است با نمایشنامه های جدیدی که سناریوهای ان از 35 سال پیش نوشته شده ودر پاره ای از کشور های مسلمان به اجرا درآمده هنرمندان تازه نفسی روی صحنه بیاورند.عنوان این نمایش که ناظرین دنیای سیاست انرا خیلی پسندیده اند دموکراسی اسلامی با چاشنی حقوق بشر اسلامی است البته پسندیدن مردم زیاد اهمیتی ندارد چون دنیای فعلی دنیای اقتصاد بوده ومهم اینست که مایه داران دنیا آنرا بپسندند که می پسندند!! لازم است یاد آوری کنم که این نمایشنامه پس از نمایش بزرگ پیروزی پرولتاریا وتشکیل حکومت های سوسیالیستی که از 1917تا 1982روی صحنه بوده موفقترین نمایشنامه است که پیش بینی میشود بیش از یک میلیارد نفر شاهد آن باشند

Friday, February 18, 2011

تاثر و وصیت

امروز خیلی غمگین هستم چون خاله عزیزم را دیروز به خاک سپردند البته فرزندانش از مدت ها قبل برای کفن ودفن او نقشه کشیده بودند در بین مردم ممکن است که بعضی احساساتی باشند و به مسائل خیال گونه بیندیشند ولی اکثریت دنبال منافع فردی بوده و به
هیچ چیز جز بیشتر داشتن و برتریت بر دیگران نمی اندیشند البته برحسب موقعیت وشعور شان ، اگر پسر خاله من به جای احمدی نژاد
می نشست نه تنها موشک سه برابر صوتی آزمایش می کرد بلکه در موشکی که قرار است تا سال 1400 به فضا بفرستند به عنوان 
میمون سوارخواهد شد!!و 
یعنی با این روش ها و دنبال کردن افراد نمی توان به جامعه ای که تضمین کننده منافع اکثریت باشد رسید هرکسی فراتر از دیگران قرار گیرد کمابیش مثل خامنه ای و احمدی نژاد خواهند شد دیکتاتوری صالح وجود ندارد ونخواهد داشت باید
مثل گرگها روبروی هم دایره ای بزرگ به شعاع نصف جامعه !! تشکیل دهیم تا منافع همه تضمین شود دایره ای که خامنه ای و احمدی نژاد و موسوی وکروبی ورفسنجانی و خاتمی را در بر می گیرد، فقط منافع آن ها و مزدوران آن ها را تا مین می کند

Monday, January 31, 2011

قوه قضائیه

سال هاست که میلیون ها نفر در ایران از قضاوت نا عادلانه وروش قضا رنج می برند حتی انقلاب مشروطه با تلگراف هایی از سوی مردم تبریز برای ایجاد عدالت خانه آغاز شد ، ولی هیچ وقت این اتفاق نیفتاد والبته نخواهد افتاد . چون عدالت معلول قانون و قانون معلول سیاست وسیاست معلول حاکمیت است ، در حاکمیت های معقول که به اصطلاح مردمی یا دموکراتیک نامیده می شوند ،قانون برای تنظیم روابط اقتصادی واجتماعی وتامین امنیت سرمایه است،در ابتدا ممکن است برای اکثریت مردم این روش سود مند نباشد ولی به تدریج ودر طول زمان رضایت اکثریت را فراهم کرده که مفهوم عدالت را تداعی می کند. در سیستم های استبدادی حاکمیت قانون را برای تداوم حاکمیت خود و گروهش تنظیم می کند ، در این سیستم ها که در تاریخ معاصر حکومت های دینی و مارکسیستی بخش عمده آنرا تشکیل می دهند، ازباورهای اکثریت برای تامین منافع اقلیت استفاده می شود لذا قوانین هم برای تحکیم حاکمیت گروه حاکم شکل میگیرد. سیستم استبدادی با تعریفی که شد در طول زمان نمی تواند به روش خود ادامه دهد چون گروه های دیگری از روش آن ها استفاده کرده و مردم را به عدالت واقعی !! در اینده وعده خواهند کرد ؟! آقای خمینی مردم را به برق وآب مجانی وعده داد!؟ واعقابشان با هدفمند کردن یارانه ها!! قیمت جاری آب وبرق وگاز را 300 درصد افزایش دادند مردم از پولی که گرفتند راضی هستند و حاکمیت از کلاهی که بدون دردسر ، سر مردم گذاشته؟! عدالت یعنی این!!! وقتی همین مردم پای در محلی به نام دادسرا می گذارند تازه یادشان می افتد که آن پول را بابت چه گرفته اند !! تونس ومصر و... برای رسیدن به نوع جدیدی از استبداد دارند تلاش می کنند چون دوران حکومت های استبدادی فردی گذشته و حکومت های دینی بیشتر می توانندرضایت حاکمان بزرگ دنیا را فراهم نمایند.