facebook

Saturday, August 29, 2009

همدلی امریکا با دست نشاندگان

تقارن میمون وفات دو نماینده مجلس (یکی ادوارد کندی سناتور مجلس سنا از سال 62
وعبدالعزیز حکیم نماینده مجلس اعلای عراق)م وهر دو از سرطان نشان داد که
امریکا با دست نشاندگان خود ارتباط روحی ومعنوی دارد،وحتی مرگ هم آنها را
از هم جدا نمی کند .شاید رقبای کندی از مردن او خوشحال باشند که البته کار درستی
نیست ،حتی اگر معتقد باشند47سال سلطنت در سیستم دموکراتیک ایجاد شک
وتردید می کند. م

اسارت

در دوران استبداد صغیر ! خانه ای داشتیم که بر خلاف امروز بخش بزرگ زمین به درخت ها و باغچه

اختصاص داشت ودر هوای پاک وفرحبخش آن گنجشک ها وسارهاو سینه سرخها و... مجال بازی کردن

وترنم داشتند ، گاهی پرنده ای براثر بازیگوشی وبی خیالی وارد اطاق می شد و سراسیمه وازبیم اسارت

چنان خودرا به شیشه پنجره ودر و دیوار می کوبید که بیهوش و بی حال بر زمین می افتاد ، بار ها پرنده

ها را در این حال گرفتم ودر دستانم تپش قلب آنها را احساس کردم حیوان بیجاره چنان مضطرب میشد

گویی قلبش از تنش بیرون می افتد.یادم می آید که کمی آب به او می دادم ورهایش میکردم ، در آن روزها

از انسان بودن خودم احساس غرور می کردم واز اینکه ما عاقل وهوشمند هستیم و هیچوقت چون این

پرندگان بیچاره برای رهایی از اسارت خودرا به در ودیوار نمی زنیم شاکر بودم و مطمئن بودم که بشر

با هوش، به را حتی راه باز را تشخیص داده وخودرا از اسارت نجات میدهد. ولی تجربه استبداد کبیر نشان

داد که این نتیجه گیری خطا بوده وانسان ها هم، در موقعیت های سخت راه را از چاه تمیز نمید هند و

سراسیمگی وترس، آن ها را از تصمیم گیری درست باز میدارد ، پناه بردن از دست پیروان خامنه ای به

آغوش پیروان خمینی مثال بارز این مطلب است ، آیا تجاوز و زندان و اعدام ومحرومیت های اجتماعی

اختراع دوران خامنه ایست یا این سنت ضد بشری با تحمیل جمهوری اسلامی و ولایت فقیه به ایران

آ غاز شده ؟ آیا حاکمان فعلی تخم وترکه رهبران جنبش سبز نیستند؟! آیا موسوی و حجاریان وگنجی و

خاتمی و خوئینی ها ورفسنجانی و خامنه ای و بهزاد نبوی و.... در یک صف متحد کشتار های سال های

60 و 67 و ... را انجام نداده اند ؟! این ها نشان می دهد که عقل انسان متا سفانه زیا د کار ساز نیست والا

بایستی تشخیص می دادند که راه نجات،در داشتن تصویر درستی از آینده است ، بایستی می فهمیدند این

آقایان دیوارها ی متقابل یک زندان هستند و تشخیص می دادند که داشتن یک تشکل از خودشان وتعقیب

جریان هوای آزاد وآموزه های قبلی تنها راه نجات آنهاست

Thursday, August 27, 2009

آزادی(Freedom)

فول داده بودم که مطالب گذشته را ادامه دهم ودر مورد مردم وآزادی مطالب بیشتری بنویسم بنابراین این دفعه
در مورد آزادی که کلمه مورد علاقه سیاستمداران و مردم می باشد، خواهم نوشت تا نظری علمی در مورد آن
ارائه کنم که مورد استفاده اهل عالم قرار گیرد!...

آزادی از نظر فیزیکی در مقابل محدودیت وقیود قرار میگیرد ودرجه آن تعداد قیود را نشان میدهد.مثلا"میگوییم
کره دارای 4 درجه آزادی است . که به معنی اینست که تعیین وضعیت آن در فضا با سه مولفه و شعاع آن
امکان پذیر می باشد. بسته به شکل وتعداد محدودیت و فضای مورد نظر درجه آزادی فرق می کند. به عنوان
مثال در فضای سه بعدی مکعب مستطیل 9 درجه آزادی وبیضوی دوار 8 در جه آزادی و...دارند.

با این مقدمه میخواهم بگویم که صحبت در مورد آزادی در جوامع بشری با توجه به پارامترهای نامتناهی
آن به صورت مطلق در مورد مردم خیالپردازی ودر مورد سیاست بازان و مستضعفان کلاهبرداری محسوب
میگردد .
آزادی نسبی اگر همانند فیزیک با آن بر خورد کنیم و قیود را قوانین موجود آن تلقی نماییم قابل تعریف
می باشد. در جوامعی که قوانین موجود مورد قبول اکثریت مردم باشد وتسری کامل و محدودیت همه آحاد
جامعه نسبت به آن یکسان باشد می توان گفت که در آن جوامع آزادی نسبی وجود دارد.
درجه آزادی هم در آن صورت قابل تعیین خواهد بود . بنا براین من ترجیح میدهم به جای استفاده از کلمه
آزادی از تساوی حقوق و دموکراسی صحبت کنیم و خواهان عادلانه بودن قوانین،عدم حاکمیت اقلیت و
تساوی مردم در مقابل قوانین مورد قبول اکثریت مردم باشیم.

در مورد رسیدن به این خواسته ها وروش های واقعی آن باز هم خواهم نوشت

Tuesday, August 11, 2009

مردم

ما مردم هستیم واحد اندازه گیری ما توده ،عوام وبعضا" جمعی ونظایر اینها می باشد .مستضعفین در عزا وعروسی از ما استفاده میکنند،اگر جنگی واقع شود ما برای دفاع از مرز ها ی مستضعفین فداکارانه می جنگیم اگر اختلافی بر سر قدرت باشد ،ما مورد استفاده قرار می گیریم چه به صورت شرکت در انتخابات وچه شرکت در اعتراضات وچه اعتصابات و... ما در این موارد از یک سو آزادیخواه ودموکرات نامیده شده واز سوی دیگر مزدور وعامل بیگانه و...نقش ما بسته به نمایش تغییرمی کند ،حتی ما به عنوان سیاهی لشگر در فیلم های سینمایی هم شرکت داریم ما بدون رهبر و فرمانده هیچ کاری نمی توانیم انجام بدهیم وچون هوشمند نیستیم خیلی زود کلماتی مثل آزادی ومردم سالاری وسعادت اخروی وتعظیم اسلام ودموکراسی وبرتری بنی اسراییل وعظمت ملی ورهبری جهانی و...مارا محظوظ میکند ،ما حتی از خرید وفروش هم نوعان خودمان به وسیله باشگاه ها با پول هایی که نماینده به غارت رفتن ارزش زحمات ما ست خوشحال می شویم وآرزومی کنیم جای آنها باشیم . آزادی را دوست داریم اما نمیدانیم معنی آن چیست ،درکشورهایی که هنوز به سبک دیکتاتوری لااقل دویست سال پیش اداره می شوند بحثی نیست ولی اگر این دویست سال را هم به سلامت بگذرانیم وحمله های دموکراسی خواهانه امریکا وانگلیس ومداخلات انسان دوستانه سازمان دول متحد ما را به چهار صد سال قبل بر نگرداند تازه مثل مردم انگلیس خواهیم شد که به ازای هر چهارده نفر یک دوربین آنها را زیرنظر دارد که مبادا مستضعفین حاکم منافع شان به خطر بیافتد.مردم بعضی کشور ها به زعم خودشان آزاد هستند .مثلا حق دارند که هر ماشینی دوست دارند بخرند هر چیزی دوست دارند بپوشند و...ولی پول ندارند خب این مشکل خودشان است واین
نمی تواند مشکل دموکراسی باشد ....این مطلب را به عنوان مقدمه بپذیرید ،ادامه آن را مفصل خواهم نوشت.